نويسنده: مؤسسه فرهنگي و هنري قدر ولايت




 


حالا انصاف است كه يك تاجر معتبري كه داراي كارخانه كذاست، داراي كذا و كذاست، و آن بالاها نشسته و تماشا كرده و اينها خون خودشان را داده اند و پيش برده اند، حالا همراهي نكند؟ اجحاف كند با اين طايفه؟‌ قيمت اجناس را همچو بالا ببرد كه اين ضعفا نتوانند بخرند؟ زندگي شان مختل بشود؟ خوب، بايد اينها با برادرهاي خودشان، با آنهايي كه در اين راه زحمت كشيده اند، اهل وطنشان هست، اهل دينشان هست، با اينها بايد همراهي كنند؛ گرانفروشي نكنند. نگذارند يك وقتي ما روي تكليفهاي الهي باهاشان عمل بكنيم. خودشان جلوگيري كنند از مسائل. يك روز اگر ما روي تكليف الهي عمل بكنيم، كارشان زار است. نگذارند اين طور بشود. اين هم يك باب است كه مال يك طايفه.(1)
من با پشتيباني ملت عظيم مسلمان از موضع قدرت به بدخواهان نهضت اسلامي و به توطئه گران راست و چپگرا اخطار مي كنم كه دست از افساد و توطئه برداريد، و براي مصالح كشور به ملت بپيونديد، و از نفاق و خدمت به اجانب بپرهيزيد، و گمان نكنيد با اين حركات جاهلانه مي توانيد ملت را از مسير خود بازداريد. و نيز به مطبوعات و رسانه هاي جمعي همين اخطار را اكيداً مي كنم، آزادي غير از توطئه است. از توطئه هاي خلاف مصالح عاليه اسلام و كشور جداً جلوگيري مي شود. و من در صورت احساس خطر جدي، مسائلي را با ملت در ميان مي گذارم، تا ملت دلير، خود تصميم لازم را بگيرد- تا به حال در مسائل مختلف تصميم قاطعانه گرفته است- و تكليف را روشن مي كنم.(2)
ما مي خواهيم كه دانشگاه ما مثل اشخاصي كه- بعضي از اين اشخاصي كه- اشكال به اين مسأله كردند، نباشند. اينها نمي فهمند معناي استقلال و معناي اسلاميت دانشگاه را. من آن چيزي را كه شوراي انقلاب و رئيس جمهور گفته اند راجع به تصفيه دانشگاه و راجع به اين كه بايد دانشگاه از اين جهاتي كه در آن هست بيرون برود تا مستقل بشود، تا بتوانيم ما استقلالش را حفظ كنيم، پشتيباني مي كنم. و من از تمام جوانها، از تمام جوانها خواستارم كه كارشكني نكنند و مقاومت نكنند و نگذارند كه اگر مقاومت كردند، ما تكليف آخر را براي ملت معين كنيم. از خداوند تعالي سعادت ملت اسلام را و سعادت جوانها را خواستارم. و اميدوارم كه همان طوري كه پيشنهاد شده است، دانشگاهها را از همه عناصر تخليه كنند و از همه وابستگيها تخليه كنند، تا اين كه ان شاءالله يك دانشگاه صحيح [ با ] اخلاقي اسلامي [ و ] فرهنگ اسلامي تحقق پيدا بكند.(3)
من هشدار مي دهم به بعض اشخاصي كه در صدد مفسده هستند كه ما آنها را مي شناسيم؛ لكن مي خواهيم كه خودشان به اسلام توجه كنند؛ خودشان به اسم اين كه ما حقوق خودمان را مي خواهيم به اسلام خيانت نكنند. حقوق همه افراد، چه برادرهاي اهل سنت و چه برادرهاي اهل تشيع و چه آنهايي كه اقليت مذهبي رسمي دارند، حقوق آنها همه هم در قانون اساسي ملحوظ شده است و هم اسلام براي همه آنها حقوق قائل است و با عدل اسلامي رفتار مي كند. اين قدر، درصدد نباشيد كه بذر فتنه را بيفشانيد و با اجتماعات خودتان فتنه انگيزي كنيد. توجه به اسلام داشته باشيد، توجه به ديانت اسلامي و قرآن كريم داشته باشيد. با سلطه خارجي همه چيز شما از بين خواهد رفت و اين ايجاد اختلاف- خداي نخواسته- موجب سلطه خارجي خواهد شد. دشمنان اسلام، دشمنان قرآن كريم، در كمين اند. آنهايي كه اسلام را نمي توانند ببينند و آنهايي كه از اسلام سيلي خورده اند در كمين اند. اگر شماها در داخل به اسم تشيع و تسنن بخواهيد- خداي نخواسته- اختلاف ايجاد كنيد، تكليف براي ما پيدا خواهد شد و آنهايي كه مفسده جو هستند و مي خواهند با مفسده جويي بين برادرها اختلاف بيندازند آنها را ما مي شناسيم و ممكن است- خداي نخواسته- معرفي كنيم به برادران اهل سنت و به برادران اهل تشيع و به همه ملت. مقتضي اين است كه در يك همچو زماني كه ما در جنگ هستيم و قدرتهاي بزرگ پشت سر دشمنهاي خارجي ما هستند و صدام با تمام قوا كوشش مي كند كه اين جمهوري را به هم بزند، آن هم به اسم اسلام اين كار را دارد انجام مي دهد و برخلاف اسلام عمل مي كند، در يك همچو موقعي مبادا برادران ما بازي بخورند از اشخاص مفسده جو كه گاهي در كردستان و گاهي در كرمانشاه و گاهي در تهران اشتغال به افساد دارند. ما به آنها هشدار مي دهيم كه توجه به اسلام بكنند؛ توجه به مصالح مسلمين بكنند؛ توجه به توطئه هاي خارجي بكنند و دامن به اختلاف نزنند، كه دامن زدن به اختلاف امروز يك معصيت نابخشودني است و چنانچه- خداي نخواسته- تكليفي پيدا بشود، ممكن است كه به ضرر آنها تمام بشود. من مايلم كه در جوّ برادري در جوّ همزيستي مسالمت آميز، در جوّ آرام، ما بتوانيم اين كشور را به ساحل نجات برسانيم.(4)
آنهايي كه گمان كردند كه مي توانند در اين كشور باز شيطنتهايي بكنند و گروه كارگر و كشاورز را به تباهي بكشند و آماده كنند براي باز وارد شدن اجانب در اين كشور اشتباه مي كنند، آنها بر خطا هستند و با ادعاي اين كه ما طرفدار اين قشرها و خلقها هستيم- در عين حالي كه جوانان عزيز ما از هر طبقه در جبهه هستند و مشغول فداكاري هستند و صاحب منصبان عزيز ما در اين چند روز چند نفرشان شهيد شدند- اينها در شهرها فساد مي كنند و توطئه مي كنند. اينها اشتباه مي كنند.
اينها اگر به ملت برگردند براي خودشان هم صلاح است و اگر ادامه به اين امر بدهند، يك روز است كه پشيماني ديگر سودي ندارد و آن روزي است كه به ملت تكليف شود، تكليف شرعي- الهي، به مقابله با اينها و تكليف آخري نسبت به اينها تعيين شود(5).
تكليف ملت امروز اين است كه كه تمامشان توجه كنند كه اين خرابكارها را شناسايي كنند. شناسايي كنند و معرفي كنند به كميته ها و دادگاهها و هرجا نزديكشان است. خودشان وارد عمل نشوند، همان شناسايي كنند يا لااقل يكي را بگيرند بدهند دست پاسدارها و قواي انتظامي، ننشينند كه ديگران كار بكنند، مصلحت، مصلحت همه است. امروز مثل سابق نيست كه ملت به حساب نيايد و يك دولت جائري سر كار باشد كه بخواهد همه استفاده ها را خودش ببرد و ملت را كنار بگذارد. امروز روزي است كه شما همه با هم مي خواهيد اين كشور را به سعادت برسانيد و از دست قدرتهاي فاسد بيرون كنيد. امروز بايد همه شما سازمان اطلاعات باشيد، از اجزاي سازمان اطلاعات باشيد. همه ماها مكلفيم كه اگر از اين خرابكارها كسي را يافتيم- و بايد هم دنبال اين باشيم كه بيابيم.(6)

راهبردهاي تصريحي:

1- درصورت ادامه كارهاي ضد انقلاب، آنان را بايد به مردم معرفي كرد.
2- ضد انقلاب در برابر عظمت ايران كاري از پيش نمي برد.
3- اگر ضد انقلاب به عناد خود با انقلاب ادامه دهد، تكليف الهي مردم برخورد با آنهاست.
4- همواره لازم است خائنين به ملت شناسايي شوند تا در فرصت مقتضي به جرايم آنها رسيدگي شود.
5- در برخورد با ضد انقلاب بايد با قاطعيت و براساس حدود الهي عمل كرد و اغماض و چشم پوشي در اين زمينه جايز نيست.

نكات استنباطي:

1- برخورد قاطع قضايي و رسيدگي به جرايم ضدانقلاب، لازمه حفظ و تداوم انقلاب اسلامي است.
2- بيشترين تكليف در باب شناسايي، معرفي و طرد ضدانقلاب متوجه مردم است. درواقع تمامي مردم عوامل اطلاعاتي نظام اسلامي هستند.

پي‌نوشت‌ها:

1. صحيفه امام (رحمة الله)، ج7، ص 317.
2. صحيفه امام (رحمة الله)، ج9، ص 239.
3. صحيفه امام (رحمة الله)، ج12، ص 252.
4. صحيفه امام (رحمة الله)، ج14،صص 289 و 290.
5. صحيفه امام (رحمة الله)، ج14، ص 330.
6. صحيفه امام (رحمة الله)، ج15، ص 26.

منبع مقاله :
مؤسسه فرهنگي و هنري قدر ولايت، (1390)، سيره سياسي حضرت امام خميني (رحمة الله) ( اصل موقع شناسي و درك تكليف در هر موقعيت ) ، تهران